کد خبر : 21475
تاریخ انتشار : دوشنبه 22 دسامبر 2014 - 23:30

بنده خالص شده به ‌دست خدا، سخن می‌گوید

بنده خالص شده به ‌دست خدا، سخن می‌گوید

در بعضی از آیات و روایات نهی از توصیف خداوند وجود دارد ولی در برخی دیگر برای خداوند به نوعی، وصف قائل شده اند به طور مثال در توحید صدوق مذکور است که شخصی از حضرت امیر علیه السلام توصیف خداوند را درخواست می نماید و حضرت غضبناک می شود (۱) اما در خطبه اول

امام رضا

در بعضی از آیات و روایات نهی از توصیف خداوند وجود دارد ولی در برخی دیگر برای خداوند به نوعی، وصف قائل شده اند به طور مثال در توحید صدوق مذکور است که شخصی از حضرت امیر علیه السلام توصیف خداوند را درخواست می نماید و حضرت غضبناک می شود (۱) اما در خطبه اول نهج البلاغه خود آن حضرت می فرمایند «الذی لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود » که از این عبارت برداشت می شود که خداوند صفت دارد لکن صفت او محدودیت ندارد و هر یک از صفات کمال خدا بی منتها می باشد راه حل این تعارض ظاهری و ابتدایی، دو آیه کوتاه از قرآن است که می فرماید:

« سبحان الله عما یصفون إلا عباد الله المخلصین » (۲)

یعنی خداوند پاک و منزه است از هر آنچه توصیف کنندگان در مورد او توصیف می کنند مگر آن توصیف کنندگانی که بندگان مخلص خداوند می باشند که توصیف آنها مطابق حق و واقعیت است و در واقع چون این بندگان به مقام مخلَصین رسیده اند دیگر توصیف آنها همان توصیف خداوند محسوب می شود چرا که کلام آنها بدون هیچ شائبه ای همان کلام خداست و شیطان و سهو و خطا به هیچ شکلش در آنها راه ندارد چنانچه در قرآن، خود ابلیس بارها اعتراف به این حقیقت نموده است که من بر بندگان مخلَص هیچ سلطه ای ندارم (۳) البته مخلص با لام مفتوح و نه مکسور، و بین این دو بسی فرق می باشد چرا که مخلص با فتحه لام یعنی خالص شده و کسی که در این زمینه به پایان راه رسیده است و به عبارت بهتر خدا او را خالص نموده چنانچه خداوند در مورد ابراهیم و برخی دیگر از پیامبران فرموده ما آنها را خالص کردیم :

« إنا أخلصناهم بخالصه ذکری الدار » (۴) .

و در مورد یوسف نیز وقتی هوای نفس و شیطان بر او غلبه نکرد، فرمود:

ما بدی و فحشا را از او دور نمودیم چرا که او از بندگان مخلص – به فتح لام – ما بود (۵)

اما مخلص با کسر لام اسم فاعل است یعنی کسی که تازه مشغول خالص نمودن خود است حال ممکن است موفق بشود یا نشود و به پایان راه برسد یا نرسد!!

این مطالب مقدمه ای بود تا در ایام شهادت و مصیبت امام رضا علیه السلام، عالم آل محمد علیهم السلام بر سر سفره توحید ایشان مهمان گردیم چرا که ایشان طبق حدیث سلسله الذهب از شروط توحیدند(۶) .

هر کس که خدا را از طریق مقایسه نمودن و تشبیه نمودن به مخلوقاتش توصیف کند در کل عمرش در اشتباه خواهد بود و در واقع از راه روشن منحرف شده و آن را گم کرده و در کجی و گمراهی مسافرت و کوچ نموده است و کلام غیر زیبا بر زبان جاری نموده است !

شیخ صدوق علیه الرحمه در کتاب شریف صدوق حدیثی راجع به توصیف خداوند نقل می نمایند که هم از لحاظ لفظی بسیار زیبا و مسجع می باشد و هم از لحاظ محتوا در اوج قرار دارد:

امام عسکری علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام و ایشان نیز به نقل از پدر بزرگوارشان امام جواد علیه السلام نقل فرموده اند که شخصی در محضر امام رضا علیه السلام ایستاد و گفت:

« یابن رسول الله صِف لنا ربک فإن مَن قِبَلنا قد اختلفوا علینا ».

ای پسر رسول خدا خداوند را برای ما توصیف نما چرا که مردمی که در نزد ما هستند در این امر اختلاف نموده اند!

آن وقت آن حضرت شروع نمود:

« إنه من یصف ربه بالقیاس لا یزال الدهر فی الالتباس مائلا عن المنهاج ظاعنا فی الاعوجاج ضالا عن السبیل قائلا غیر الجمیل أعرّفه بما عرّف به نفسه من غیر رۆیه و أصفه بما وصف به نفسه من غیر صوره لا یدرک بالحواس و لا یقاس بالناس معروف بغیر تشبیه ومتدان فی بُعده لا بنظیر لا یمثل بخلیقته و لا یجور فی قضیته، الخلق إلی ما علم منقادون و علی ما سطر فی المکنون من کتابه ماضون و لا یعملون خلاف ما علم منهم و لا غیره یریدون فهو قریب غیر ملتزق و بعید غیر متقص یحقق و لا یمثل و یوحد و لا یبعض یعرف بالآیات و یثبت بالعلامات فلا إله غیره الکبیر المتعال » (۷) .

هر کس که خدا را از طریق مقایسه نمودن و تشبیه نمودن به مخلوقاتش توصیف کند در کل عمرش در اشتباه خواهد بود و در واقع از راه روشن منحرف شده و آن را گم کرده و در کجی و گمراهی مسافرت و کوچ نموده است و کلام غیر زیبا بر زبان جاری نموده است!

معرفی می کنم او را با آن چه که خود  خداوند با آن خود را معرفی نموده است بدون این که خداوند قابل دیدن با چشم سر باشد و توصیف می نمایم او را با همان وصفی که خداوند با آن وصف خود را توصیف نموده بدون این که برای او صورت و شکلی قائل باشم!

خدا با حواس ظاهری مخلوقات قابل ادراک نیست و با انسانها نباید مقایسه شود و یکی انگاشته شود ، خدا بدون تشبیه شدن به مخلوقات قابل شناخت است و در عین این که از دسترس حواس ما دور است بسیار به ما نزدیک است بدون این که در این مسأله نظیری داشته باشد

خدا با حواس ظاهری مخلوقات قابل ادراک نیست و با انسانها نباید مقایسه شود و یکی انگاشته شود، خدا بدون تشبیه شدن به مخلوقات قابل شناخت است و در عین این که از دسترس حواس ما دور است بسیار به ما نزدیک است بدون این که در این مسأله نظیری داشته باشد.

مثلی در بین خلائق ندارد و در قضاوت هایش ظلم و جور روا نمی دارد تمام خلائق مطیع آن چیزی هستند که او می داند و بر اساس آن چه که او برایشان در غیب خود رقم زده در حرکتند و عملی بر خلاف آن چه که او از آنان سراغ دارد انجام نمی دهند و تمام خلق خواهان اویند و غیر او نجویند، بدون چسبیدن و امتزاج به بندگان نزدیک است و بدون جدایی و فاصله از آنان دور است، حقیقت دارد اما مثال ندارد، دارای وحدت است اما جزء ندارد، با نشانه ها شناخته می شود، و با علامت ها وجودش اثبات، هیچ خدایی جز او که کبیر و متعالی است،‌ وجود ندارد !!!!!

حقیر می گوید آن قدر از معارف و حقایق در این کلام قدسی و معجز نشان ،‌ وجود دارد که بزرگان علم و عمل از شرح جمله ای از جملاتش عاجزند و قسم به روح منور و مطهر گوینده این حدیث که جز اولاد معصوم و آباء طاهرینش به عمق این کلام کسی را راهی نیست و ای کاش هنگام مشرف شدن در حرم مطهرش به جای حاجات بی ارزش مادی لیاقت فهم این سنخ از معارف و احادیث را از آن حضرت بطلبیم !!

 

پی نوشت ها:

۱-توحید صدوق ص۴۸ .

۲- صافات / ۱۵۹و۱۶۰ .

۳- نحل /۱۰۰ و ۹۹ و حجر /۴۰ و  ص/ ۸۳ : إلا عبادک منهم المخلصین

۴- ص / ۴۶ .

۵- یوسف / ۲۴ .

۶- توحید صدوق / ۲۵ .

۷- همان / ۴۷ .

حمید حاج علی                  

مدّرس حوزه علمیه               

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.