کد خبر : 6862
تاریخ انتشار : دوشنبه 26 می 2014 - 23:23

ب ع ث ت / رسول جوانعلی آذر

ب ع ث ت / رسول جوانعلی آذر

بعثت ، یعنی عروج آدمی به اوجِ بودن ، آنجا که بالاترین است ، تنها خداست و انسان ..آنجا که نقطه ی “اِشراف ” است…

07042012022آنجا که جاریِ شدن به اقیانوسِ بودن منتهی میشود ، بودنی تمام ، عظیم ، بی نهایت، و انسان می شود تمامِ ” رسیدن ” ..
و آدمی ، آنگاه که به این نقطه رسید ، بعثت او اتفاق افتاده است .. وصول او به نقطه ی انسان بودن .
و بعثت ، یعنی برانگیختگی آدمی برای فهم ، برای احساس ، برای بودن ، و در یک کلمه انسان بودن .
و این مقام، نه به تعارف و تمجید، که بخاطرِ رسیدن ارزانی آدمی میشود ..
و آدمی تا به این مقام نرسد کجا میتواند مخاطب این خطاب عظیم باشد که : اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ، که بخوان، و آنگاه این خطاب بزرگ و سخت نفسگیر ” قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ ” ، که بگو ، و این مقامِ ” گفتن ” همه ی عرض وطول رسالتی است که بر شانه های رسولان قرار گرفته است. که گفتن نیست، بودن است، نمودن است، تجلی است، آئینه گی است ..
و این حادثه ، هر لحظه در حال وقوع است ، برای همه کس، همیشه و هرجا، این پیام ، این آیه ، این نهیب که: بخوان! و کیست که بتواند بخواند؟ جز کسی که به رسالت فهم برانگیخته شده است..؟ بر اوج انسانیت قامت افراشته است؟
ومحمد ،همه ی انسان بودن است، همه ی فهم ، همه ی احساس ، همه ی دیدن ، همه ی شنیدن ، همه ی بودن ، بودنی تمام و بی نهایت و بشکوه ، بالاترین بودنی که میتوان بود، که: وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ، و مخاطب تام و مدام آن دو خطاب عظیم، که بخوان ، که بگو!
آه که اگر نبود حادثه ی بعثت ، انسانیت در رحِم تکوین، چونان جنین ناقص الخلقه ای که نه می بیند و نه میشنود و نه می داند و نه میفهمد می ماند، لخته می شد، فرو می خفت ، مصداق این شریفه می بود که: لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ آنان نه می بینند .. ،نه میشنوند .. ونه می فهمند..
..و برای ما ، رحِم نشینانِ عافیتِ جهل، تا از کمون نافهمی بیرون نیامده ایم ، حادثه ی بعثت، بسان احساسهای صبحگاه عید است برای کودکانی که از قیامتِ بهار جز جیرجیر جغجغکان نمی فهمند .
ب ع ث ت
نویسنده: رسول جوانعلی آذر

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.