احیای تفکر اسلامی

به گزارش شبستر خبر، محمدهلال اسماعیل زاده در تحلیل کتاب احیای تفکر اسلامی اثر استاد شهیدمرتضی مطهری نوشت: شما را به تقواى الهى و اندیشیدنِ همیشگى سفارش مىکنم؛ زیرا که اندیشیدن پدر و مادر همه خوبیهاست ( امام حسن مجتبی علیه السلام). تفکُّر وتعقُّل بمعنای «بکار گرفتن نیروی عقل و اندیشه برای امور مثمر ثمر
به گزارش شبستر خبر، محمدهلال اسماعیل زاده در تحلیل کتاب احیای تفکر اسلامی اثر استاد شهیدمرتضی مطهری نوشت: شما را به تقواى الهى و اندیشیدنِ همیشگى سفارش مىکنم؛ زیرا که اندیشیدن پدر و مادر همه خوبیهاست ( امام حسن مجتبی علیه السلام).
تفکُّر وتعقُّل بمعنای «بکار گرفتن نیروی عقل و اندیشه
برای امور مثمر ثمر است.
«عقل» یکی از مواهب الهی و استعداد مخصوصی است که
خداوند متعال به انسان عنایت فرموده تا با بکارگیری آن
بتواند در سیر زندگانی خود، راه سعادت درستگاری را
بپیماید، رسول خدا فرمودهاند: «خداوند متعال به بندگانش
چیزی بهتر از عقل نبخشیده است».
تفکرو تعقل همیشه مورد تاکید و توجه اسلام بوده است.
تا جایی که اهل بیت فرموده اند: ساعتی اندیشه کردن،
بهتر از یک سال عبادت است.
استاد شهید مطهری در پنج سخنرانی خود در مورد
احیای تفکر اسلامی سخنرانی کرده اند که حاصل آن
کتابی با عنوان احیای تفکر اسلامی می باشد.
این سخنرانی ها در سال۱۳۴۹ ایراد شده است.
ایشان در این کتاب به اندیشه اسلامی دنیای امروز
وآسیب های آن اشاره نموده اند که در این نوشته
قصد داریم تحلیلی بر این کتاب جامع داشته باشیم.
ریشه های آسیب دیدگی طرز تفکر اسلامی
استاد مطهری در بخشی از سخنرانی های خود در مورد
تفکر اسلامی چنین بیان می کند: “طرز تفکر مسلمانان
درباره اسلام آسیب دیده است. اینکه یک آیین و مکتب
خودش در ذات خود زنده باشد و اینکه طرز تلقی مردمی
که آن را پذیرفته اند بصورت زنده ای باشد. ممکن است
خود آیین، جوهر حیاتی داشته باشد ولی آن طرز تفکری
که مردم درباره آن دارند طرز تفکر صحیحی نباشد.
در همین راستا استاد مطهری ریشه های آسیب دیدگی
طرز تفکر اسلامی را در تاریخ و گذشته اسلام می داند.
یک نمونه از آسیب های قرون اولیه اسلام، خوار شمردن
تاثیر عمل در سعادت انسان است. به عبارت دیگر رجوع
از تفکر واقع بینانه به تفکر خیالبافانه. چه بسا اینکه اگر
انسان به قرآن که سند و مرجع اول اوست، مراجعه
کند کاملا به این اصل پی می برد که اسلام دین عمل است.
در واقع نقص کار در تفکر مسلمین است. یعنی فکر مسلمین،
طرز تلقی مسلمین از اسلام بصورت زنده ای نیست،
بصورت مرده است. مثل این است که شما بذر زنده ای
را به شکلی برخلاف اصول کشاورزی زیر خاک کنید که
این بذر در زیر خاک بماند ولی جوانه نزند، ریشه هایش در
زیر زمین ندود و عصاره خاک را تغذیه نکند.
قرآن عامل احیای حیات و تفکر اسلامی
بیایید ببینیم چقدر به قرآن توجه میکنیم؟ قرآن علاوه بر
داستان و احکام هایی که شاید تکراری به نظر آیند حاوی
نکات و راهنمایی های است که میتواند به عنوان یک
نور برای زندگی استفاده شود. این نکات شاید در برخی
از مواقع برای انسان پوشیده باشد ولی وقتی انسان به طور
مداوم قرآن را مطالعه کند ، بسته به موقیعت زمانی خودش ،
میتواند از آن نکات ، پندهای زیادی را برای خودش استخراج
کند و در زندگی آنها را مورد استفاده قرار دهد.
قرآن به طور بسیار واضح مردم را به دو دسته مردگان و
زندگان تقسیم میکند. در آیه ۷۰ سوره یس – ۲۵۵ بقره
– ۵۸ فرقان برای مثال می گوید : ای مردمی که ایمان
آوردید و اجمالا تصدیق کرده اید ، این پیامبر و برنامه
او ، که شما را دعوت میکند ، به چیزی که شما را زنده
می کند ، این برنامه را بپذیرید.
اسلام به طور مداوم از حیات در زندگی صحبت میکند
می گوید این پیغمبر برای شما حیات و زندگی آورده
است. پس یکی از موارد احیاء تفکر اسلامی این است
که مطالعه قرآن را افزایش دهیم. در دنیای حاضر هر
تفکری از مکتبی پیروی میکند که آن مکتب دارای یک
اصول مکتوب است! در اسلام که یک مکتب الهی است
قرآن به عنوان یک اصل در جلو قرار گرفته است.
پس چه برای احیاء و چه برای پیروی باید به آن
مراجعه کنیم.
توکل مفهوی زنده کننده و حماسی
توکل یک مفهوم اخلاقی و تربیتی اسلامی است.
یعنی اسلام میخواهد مردم مسلمان متوکل برخدا باشند.
توکل در قرآن یک مفهوم زنده کننده و حماسی یاد
شده است. یعنی هرجا که قرآن میخواهد بشر را وادار به
عمل کند و ترس ها و بیم ها را از انسان بگیرد، میگوید
نترس و توکل به خدا کن و جلو برو. تکیه به خدا کن و
حقیقت را بگو. تکیه به خدا کن و از دشمن نترس.
ولی وقتی که توکل را در تفکر امروز مسلمانان مرور
میکنیم ، میبینم که یک مفهوم مرده است. وقتی میخواهیم
ساکن بشویم و جنبش نداشته باشیم و وظیفه خودمان را انجام
ندهیم ، آنگاه به توکل می چسبیم ، مفهوم توکل درست
وارونه آن چیزی است که قرآن تعلیم داده است.
در رابطه با همین موضوع، تعبیر لطیفی از امام علی (ع)
در مورد آینده اسلام و مسلمین ذکر شده که می فرماید:
“مردم جامه اسلام را به تن می کنند ولی آنچنان که
پوستین را وارونه به تن کنند.”
زهد در اسلام- زهد منفی
در جامعه امروزی می بینید لقب زاهد را به خیلی از
افراد می دهند.می گویند فلان کس آدم بسیار زاهدی است.
وقتی می رویم سراغ زهد این آدم می بینیم زهد این آدم
فقط جنبه ی منفی دارد و بس؛یعنی آدمی است که در
زندگی به کم قناعت می کند.می گوییم هر کسی که
در زندگی به کم قناعت کند زاهد است؛ولی اینجور نیست.
زهد مربوط به مال و ثروت و حتی مربوط به مقامات
دنیوی است.حال اگر بپرسید که در اسلام مال و ثروت دنیا
خوب است یا بد؟جواب این است که مال و ثروت دنیا برای
چه هدفی؟ ثروت و پست و مقام خودشان قدرت است،این
قدرت را شما برای چه هدف و منظوری می خواهید؟ یک
وقت آدمی هستید بنده و اسیرشهوات خودتان،به وسیله این
قدرت می خواهید هوس های فردی و شخصی خودتان
را اشباع کنید.هر چه را که در راه هوای نفس مصرف
کنید،خواه جاه و مقام و خواه علم و عبادت،هر چیز که
در خدمت هوا و هوس قرار بگیرد،بد است.اما اگر کسی
بودید که در اجتماع هدف داشتید،هدف اجتماعی،خدایی
و الهی داشتید،آن وقت مال و ثروت را که قدرت است در
طریق هدف مقدس به کار بردید،این عبادت است.
زهد،قدرت روحی است نه ضعف اقتصادی
اسلام طرفدار دو قدرت است: یکی قدرت روحی و
دیگری قدرت اقتصادی است.طرفدار قدرت روحی است
به این معنی که می گوید از ناحیه ی اخلاقی شما باید
آنقدر قوی و نیرومند باشید که به دنیا و مافیهایش اعتنا
نداشته باشید،بنده و اسیر دنیا نباشید.خدا قرآن بیان کرده
در است:”وقتی از ناحیه ی روحی به این مقام رسیدید که
اگر تمام دنیا به شما رو بیاورد شادی زده و اسیر
نمی شوید و اگر تمام دنیا را از شما بگیرند روحتان
روحتان شکست نمی خورد،در این صورت شما زاهد
هستید.”
وقتی که دانستید اسلام طرفدار این دو قدرت است،قدرت
اخلاقی و قدرت اقتصادی،می بینید ما زاهدهایی هستیم که
در هر دو ناحیه طرفدار ضعف هستیم وضف داریم.
زاهدهای ما،هم ضعف اخلاقی دارند و هم ضعف اقتصادی
ما زاهدی هستیم که همیشه از قدرت اقتصادی،از ثروت
دوری گزیده ایم،یعنی ضعف را انتخاب کرده ایم.
مردمی که پول و ثروت نداشته باشند،مسلم است کاری
را که از اقتصاد ساخته است نمی توانند انجام بدهند و باید
دست دریوزگی پیش دیگران دراز کنند.از ناحیه ی روحی هم
اتفاقا ضعیف هستیم. چون وقتی ما خودمان را به این ترتیب
تربیت کردیم که بوسیله ی دور نگه داشتن خود از مال دنیا به
خیال خودمان زاهد شدیم،یک روز که دنیا به همان زاهدها روی می آورد می بینیم اختیار از کفش بیرون رفت.
تفکر اسلامی درباره ی زهد و ترک دنیا
تعلیمات اسلامی به طور کلی در هر شأنی از شئون
زندگی،تعلیماتی حیات بخش و زنده کننده است،یعنی تعلیماتی
است که وقتی در جان انسان قرار بگیرد به انسان روح و حیات
و بینش و جنبش می دهد.بنابراین تعلیماتی که اثر حیات بخشی
ندارد و برعکس،مردگی و سکون ایجاد می کند و بشر را از
حرکت و جنبش باز می دارد و او را جامد و افسرده می
کند،نمی تواند از اسلام باشد.
زهد و ترک دنیا
آیا زهد یعنی بی رغبتی طبیعی؟زاهد کسی نیست که به حسب
طبیعت به اشیاء بی رغبت است،مثل مریضی که به غذا میل
ندارد….مقصود از زاهد کسی نیست که طبیتا به حکم غریزه به
امور دنیوی بی میلی دارد،بلکه زهد به صورت یک مفهوم
اخلاقی ذکر می شود و زاهد یعنی کسی که به حسب طبیعت و
غریزه به لذت مادی رغبت دارد ولی به خاطرهدف ها و
منظورهای بالخصوصی عمل و رفتارش مانند عمل مردم بی
رغبت است.این را به حسب عرف “زهد”می گویند.زهد یعنی
انسان از امور مورد طبع خودش به خاطر هدفی دست بردارد.
دو نوع زهدی که مورد قبول اسلام نیست
۱-یکی از آنها به این معناست که کار دنیا و آخرت از
یکدیگرجداست؛یعنی ما دو نوع کار داریم:بعضی کارها مربوط
به دنیاست،مانند کسب وتجارت وزراعت و صنعت
و……هرچیزی که مربوط به زندگی دنیاست مال دنیاست و
تعلق دارد به این دنیا و اساسا به دنیای دیگرتعلق ووابستگی
ندارد.در مقابل،کارهای دیگری است که به زندگی دنیا بستگی
ندارد و مربوط نیست،یعنی تاثیر مثبت و مفیدی در زندگی دنیا
ندارد اگر تاثیر مضر نداشته باشد؛اسم آنها عبادت است.پس زهد
یعنی رها کردن کارهای دنیا برای رسیدن به آن دسته از کارها
که اسمش را کار آخرت می گذاریم.آنگاه ما برای اینکه بتوانیم
زاهد باشیم راهی جز جدا کردن خوداز اجتماع نداریم؛راهش
عزلت و انزوا ورهبانیت و دیرنشینی و صومعه نشینی
است.نتیجه اش همان رهبانیتی است که می دانیم در دنیا
مسیحیت چقدر رایج بوده است.به هرحال چیزهایی را که زهد
مسیحیت جزء دنیا می داند اسلام آنها را با یک شرط جزء
آخرت می داند و آن اینکه برای خدا صورت گرفته باشد.اسلام
فرقی بین دنیا و آخرت به آن شکل که کارها را به دو دسته
کند،قائل نیست.زهد به این معنی که ما دو قلمرو در نظر بگیریم
یکی برای دنیا و دیگری برای آخرت ،در اسلام وجود ندارد.
۲-در این نوع زهد می گویند همه ی کارهای دنیا را چون
وظیفه است باید انجام بدهیم،ولی حساب لذت دنیا از حساب لذت
آخرت جداست.ما یا باید در دنیا لذت ببریم و از لذت آخرت
محروم باشیم یا لذت آخرت را بدست آوریم و خودمان را از
لذت دنیا محروم کنیم.این هم خودش یک طرز تفکری است.آیا
اصل معاوضه ی لذت ها صحیح است؟آیا اسلام برای لذت ها دو
قلمرو قائل است؟آیا اسلام معتقد است که اگر انسان خود را از
لذت دنیا محروم کرد،در آن دنیا به او لذت می دهند و می گویند
چون خودت را در دنیااز لذت محروم کردی،در عوض بیا در
اینجا بگیر؟نه،این چنین نیست.این منطق هم درباب زهد،در
اسلام وجود ندارد که کسی خیال کند من از لذت حلال دنیا چشم
می پوشم برای اینکه در عوض لذتی در آخرت به من بدهند و
معاوضه کنند.چنین معاوضه ای در اسلام وجود ندارد.
مفهوم واقعی زهد
در اسلام زهد وجود دارد البته آنچه که در اسلام به نام زهد
نامیده می شود،اولا بدانید که واجب نیست،یک فضیلت و یک
کمال است،بلکه اسلام در مواردی برای هدف ها و منظورهایی
توصیه کرده است که انسان زهد بورزد،یعنی توصیه شده که
انسان لذت پرست نباشد،خودش را در لذت های دنیا غرق
نکند.حتی اگر خودش را در لذت های حلال هم غرق بکند کار
حرامی نکرده است،ولی اگر نکند یک کار اخلاقی بزرگی انجام
داده است.
هدف های زهد اسلامی
۱-ایثار: اسلام برای چندین هدف قبول می کند که انسان در دنیا
زاهد باشد،یعنی از لذت های حلال چشم بپوشد.انسان در
شرایطی قرار می گیرد که در آن،انسان های دیگر مثل او یا
بیشتر از او احتیاج دارند.در اینجا انسان چه می کند؟ایثار می
کند،جود و بخشش می کند،لذتی را که برای خودش حلال و
جایز است به دیگری می دهد.ایثار یکی از عالیترین و باشکوه
ترین شئون و خصائص انسانی است.
۲-همدردی:همدردی یکی دیگر از اهداف زهد اسلامی است.یک
انسان در مقامی که برایش مقدور است باید ایثار کند،ولی گاهی
کار به جایی می رسد که از ایثار هم کاری ساخته نیست.در
شرایطی زندگی می کند که مردم بینوا آنقدر زیاد و فراوانند که
او نمی تواند با دادن لباسی که می پوشد،آنها را بپوشاند،یا با
دادن غذای خود،آنها را سیر کند.تنها یک کار ساخته
است،همدردی کردن.با همدردی کردن کمک روحی به آنها می
رساند.همین مقدار که می توانم،به آنها کمک روحی می کنم نه
کمک جسمی.
۳-آزادی و آزادگی
۴-هماهنگی با اقتضای زمان: زهدی است که به اقتضای زمان
است.زمان ها فرق می کنند؛در یک زمان برای انسان وظیفه
است که زاهدانه زندگی کند و در یک زمان دیگر نه.
۵-درک لذت های معنوی: فلسفه ی دیگر زهد این است که اگر
انسان غرق در لذات مادی –حتی لذات حلال-شود،در همین دنیا
از لذت معنوی محروم می شود.
نتیجه گیری کلی
یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم اما یحییکم (انفال ۲۴)
از این آیه کریمه در کمال صراحت استباط می شود که تعلیمات
اسلامی بطور کلی در هر شان از شون زندگی تعلیماتی حیات
بخش و زنده کننده است. یعنی این تعلیمات وقتی در جان انسان
قرار بگیرد به انسان روح و حیات و بینش و جنبش می دهد.
بنابراین تعلیماتی که اثر حیات بخش ندارد و برعکس ، مردگی
و سکون ایجاد میکند و بشر را از جنبش و حرکت باز می دارند
و او را جامد و افسرده میکنند ، نمی توانند با این مقیاس که این
آیه کریمه به دست میدهد سازگار باشند و از اسلام نیستند. علاوه
بر این قرآن به صراحت ادعا میکند که تعلیمات اسلامی حیات
بخش است تاریخ اسلام هم همین گواهی را میدهد. تاریخ اسلام
تا چند قرن نشان داد که این تعلیمات آنچنان که قرآن کریم می
گوید حیات بخش است.
امروز غالبا می بینم که معانی و مفاهیمی که ما از اسلام داریم ،
خاصیت حیات بخش و ایجاد زندگی ندارند پس ناچار باید تجدید
نظری در این معانی و مفاهیم بکنیم. شاید مفهوم و تصور ما
درباره این مفاهیم اشتباه باشد. ما باید تصور خودمان را
تصحیح کنیم و این است معنی احیاء تفکر اسلامی یعنی ما باید
طرز تفکر و طرز بینش پژوهی خودمان را درباره اسلام
اصلاح کنیم آن عینکی که ما به چشم زده ایم و با آن اسلام را
میبینیم عینک نادرستی است. پس عینک و زاویه دید خودمان را
اصلاح کنیم.
انتهای پیام/ب
برچسب ها :محمدهلال اسماعیل زاده
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰