اگه واقعا بشه، چی میشه.
نقش کشاورزی در رسیدن به رتبه دوازدهم اقتصاد دنیا
علاوه بر پتانسیل های مختلف کشور، ایران از لحاظ کشاورزی از پتانسیل بسیار بالایی برخوردار است. سرزمین چهارفصل ایران در هرگوشه و کنارش، خاک ها و زمین های حاصلخیزی دارد که بستری برای تولیدات انبوه باغی و زراعی است.
یادداشت: مهندس صابر نصیری/ کارشناس ارشد علوم کشاورزی
اخیراً مقام معظم رهبری بیان فرمودند که می توان اقتصاد ایران را از جایگاه کنونی با استفاده از ظرفیتهای داخلی به رتبه دوازدهم اقتصاد دنیا رساند. در راستای تحقق این امر باید از پتاسنیل های مختلف داخلی استفاده کرد و یقیناً بخش کشاورزی ایران با داشتن ظرفیت های بزرگ نقش بسیار موثری را میتواند ایفاء نماید.
این فرمایشات امیدبخش حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) با توجه ویژه به توانایی های داخلی، چراغ راه برای رسیدن به این جایگاه اقتصادی بوده و حقیقتاً استفاده از توانایی های داخلی شاه کلیدی برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی موثر در جهان می باشد چراکه کشوری در دنیا نداریم که با اتکا به قدرت ها و کشورهای دیگر، تبدیل به قدرتی برتر و موثر شده باشد.
صندوق بین المللی پول اوایل سال ۹۴ در گزارشی با اشاره به افزایش ۵۷ میلیارد دلاری تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد ایران با وجود تحریم ها توانسته رتبه خود به عنوان هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا در این سال را حفظ کند.
ایران با ۸۰ میلیون نفر، دومین جمعیت بزرگ در خاورمیانه، ۹ درصد ذخایر اثبات شده نفت، ۱۸ درصد ذخایر اثبات شده گاز و مقدار فراوانی معادن استراتژیک دارد. از زاویه ای دیگر اگر پتانسیل مصرف ترکیه، ذخایر نفتی عربستان، ذخایر گازی روسیه و ذخایر معدنی استرالیا را کنار هم بگذارید، همه اینها را در یک کشور عزیزمان ایران داریم.
ایران از نظر پتانسیل های اقتصادی، شرایط ممتازی در خاورمیانه و شمال آفریقا دارد. شاخص هایی مانند؛ داشتن سرزمینی به وسعت ۱,۶۴۸,۱۹۵ کیلومترمربع، و بازار بزرگی به میزان حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت که عمدتا جمعیت جوان و با درصد بالای تحصیلات دانشگاهی می باشند و منابع انرژی و معدنی سرشار، جزء جذابیت های اقتصادی ایران به شمار می آیند.
از نظر منابع طبیعی؛ ایران سومین ذخایر بزرگ شناخته شده نفت و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. همچنین نخستین رتبه جهانی در منابع روی، دومین رتبه جهانی در زمینه مس، نهمین رتبه جهانی در معادن آهن، دهمین رتبه جهانی در معادن اورانیوم، و یازدهمین رتبه جهانی در زمینه معادن سرب را دارا می باشد. به عبارت دیگر؛ ایران با داشتن ۱ درصد جمعیت جهان، بیش از ۷ درصد منابع معدنی جهان را در اختیار دارد.
علاوه بر این پتانسیل ها، کشور ایران از لحاظ کشاورزی از پتانسیل بسیار بالایی برخوردار است. سرزمین چهارفصل ایران در هرگوشه و کنارش، خاک ها و زمین های حاصلخیزی دارد که بستری برای تولیدات انبوه باغی و زراعی است.
اما متاسفانه ایران با این همه پتانسیل رشد اقتصادی در جایگاهی ایده آل و در شان خود قرار ندارد.
هرچند در کل می توان سوء مدیریت اقتصادی در دوره های مختلف را عامل کلی و اصلی این ضعف دانست اما یافتن جزئیات آن نیازمند بررسی های دقیقتری است که کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی باید آن را مورد بحث و تحلیل قرار دهند تا شاید امیدها برای تغییر جایگاه ایران در اقتصاد جهان افزایش یابد.
امروز بالارفتن قیمت جهانی غذا یکی از هزاران فرصت پیش روی بخش کشاورزی کشور میباشد که اگر بخش کشاورزی ایران بسرعت فعّال شود، میتواند با استفاده از همین پتانسیل و امکانات موجود خود، تا بیش از چهل برابر فروش نفت خام، درآمد عاید اقتصاد ایران نماید و زنجیره ای بسیار پویا را در تولید ملّی تشکیل داده و هدایت کند و در بحران کنونی جهان، ضمن تامین غذای بخش بزرگی از جمعیّت کره ی خاکیصعود جایگاه و رتبه اقتصادی ایران در جهان را تضمین نماید.
بخشهای نفت، صنایع و معادن، کشاورزی و خدمات چهار بخش عمده اقتصاد کشور هستند. در این میان، بخش نفت از مهمترین بخشهای اقتصاد کشور بوده و در عین حال، وابستگی زیاد کشور به نفت، موجب شده است که بیشترین مشکلات اقتصادی کشور نیز از این ناحیه باشد. از جمله مهمترین این مشکلات میتوان به وابستگی بودجه کشور به نفت، تبدیل شدن دولت به یک دولت رانتی و غیر پاسخگو، تورم و بیماری هلندی، توسعه نامتوازن و بسیاری موارد دیگر اشاره داشت.
مهمتر از همه، تعیین قیمت نفت با پارامترهایی که عمده آنها بهوسیله عوامل داخلی قابل کنترل نیستند، باعث شده که نوسانات درآمد نفت در کشور بهعنوان مهمترین اشکال اتکای بیش از حد به نفت باشد. با سیری در گذشته میتوان دریافت که کشور هم در زمان اوج و هم در حضیض درآمدهای نفتی دچار مشکل شده است. از یک طرف در زمان افزایش درآمدهای نفتی، واردات کشور افزایش یافته و در نتیجه صنایع و تولید داخلی دچار مشکل میشوند و از طرف دیگر در زمان کاهش درآمدهای نفتی، کشور حتی در تأمین حداقل نیازها نیز به مشکل بر میخورد.
بخش کشاورزی ایران توان آنرا دارد که با فعال شدن ظرفیتهای بالقوّه و کشف نشده و دست نخورده ی غیر قابل اشباع خود، بخش بسیار بزرگی از نیروی کار کشور را بطور مستقیم جذب نموده و در خود جای دهد و از طرفی هم طیف وسیعی از صنایع وابسته را به حرکت اندازد و بدین ترتیب نقشی بسیار موثر را در هدایت، بازسازی و ساماندهی اقتصاد نابسامان کشور ایفا نماید و رفاه اجتماعی را در عالیترین سطح ممکن برای هموطنان رقم زند.
این صنایع وابسته در دو گروه بالا دستی مانند: تولید ماشین آلات کشاورزی، تولید تجهیزات دامداری و دامپروری، تولید تجهیزات آبیاری نوین، تولید کود و سمّ و دیگر ملزومات و نهاده هایی که بطور مستقیم در عملیات زراعی مورد استفاده قرار میگیرند و همچنین گسترش دامداری و دامپروری و صنایع پایین دستی بخش مانند : انواع صنایع تولید کننده ی غذا که بطور مستقیم به تبدیل محصولات بخشهای مختلف زیر مجموعه ی کشاورزی به غذا میپردازند و بسیاری از صنایع واسطه ای که تولید ماشین آلات مورد استفاده ی مجموعه ی صنایع غذایی را بر عهده دارند و سیستم های مختلف توزیعی که طبعا شکل خواهند گرفت تقسیم بندی میشوند و همگی ثمرات توجه به شکل گیری و اجرای بی کم و کاست استراتژی شفّاف توسعه ای با محوریّت بخش کشاورزی هستند .
شاید اگر درست به اطرافمان نگاهی بیاندازیم و چشمانمان را باز کنیم، برخلاف برخی اداعاها بخش کشاورزی نه تنها منافاتی با صنعتی شدن کشور ندارد و از آن جدا نیست، بلکه تاریخ اقتصادی جهان ثابت کرده است که کشاورزی بزرگترین پشتوانه ی توسعه صنعتی در جهان توسعه یافته و قدرتمندترین “صنعتِ صنعت ساز ” جهان است و از این روی است که دارای قدرتی شگرف در جهت دهی اقتصادی و شکوفائی صنعتی ایران عزیز میباشد .
بهطور خلاصه کشاورزی میتواند نقش خود را به اشکال زیر ایفا نماید:
- عرضه نیروی کار و سرمایه مازاد،
- تامین مواد غذایی و مواد خام صنعتی،
- گسترش صادرات غیر نفتی و تأمین ارز خارجی،
- تهیه بازار برای کالاهای صنعتی سبک بالادستی و پاییندستی،
- تشویق سرمایهگذاری در فعالیتهای تولیدی جانبی و صنایع تبدیلی و تکمیلی،
- رونق مبادلات تجاری محصولات کشاورزی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی کشور.
البته واردات بی رویه و وجود دلالان و سوداگران بخش کشاورزی ضربه ای بس سهمگین بر پیکر قشر زحمت کش کشاورز و تولدی کننده وارد آورده است. درحال حاضر یکی از علل عدم سرمایهگذاری کافی در بخش کشاورزی، صرفه اقتصادی کمتر در مقایسه با بخش خدمات و دیگر بخشهاست که از علل مهم آن، فقدان طرحی جامع برای توزیع، انبار، بستهبندی و تبدیل محصولات و تولیدات بخش کشاورزی است. این مسئله با توجه به اینکه ورود محصولات کشاورزی در زمان مشخصی است و بهنوعی عدم تناسب عرضه و تقاضا را در بازار این محصولات شاهد هستیم، زمینه کاهش قیمت، گسترش سوداگری و واسطهگری در بازار این محصولات را بهدنبال دارد که در نهایت سود آن را دلالان خواهند برد و خسارت آن به تولیدکنندگان بخش کشاورزی برمیگردد و امید میرود دست اندرکاران ذیربط در این خصوص نیز گامهای موثر بردارند.
برچسب ها :صابر نصیری ، صابر نصیری مرند
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
معضل دلالان خیلی بد شده… پدر کشاورزان درآمده
مقاله خوبیست… کشاورزی زیربناست… آمریکا به کشاورزیش می نازه
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲