کد خبر : 107696
تاریخ انتشار : چهارشنبه 20 جولای 2016 - 20:27

دکتر پرغو: تاریخ شوخی بردار نیست/ پولاد: اشتباهات تاریخی را می‌پذیرم/ سوال معنادار پرغو از نویسنده کتاب!

دکتر پرغو: تاریخ شوخی بردار نیست/ پولاد: اشتباهات تاریخی را می‌پذیرم/ سوال معنادار پرغو از نویسنده کتاب!

نویسنده کتاب “شناسنامه تبریز و پیرامون” گفت: بنده از برخی مسایل ذکر شده در کتاب ‌آگاهی نداشتم و اشتباهات تاریخی را می‌پذیرم.

 سال ۹۳ بود که کتابی قطور و پر زرق و برق با عنوان “شناسنامه تبریز و پیرامون” ابتدا در تهران و سپس در تبریز رونمایی شد؛ این کتاب توسط علی پولاد تبریزی ترکیه نشین نوشته شده بود. با توزیع این کتاب انتقادهای گسترده‌ای توسط منتقدین و اساتید دانشگاهی شکل گرفته و مقالات بسیاری در نقد آن نوشته شد. منتقدین معتقدند این کتاب با این محتوا تحریف تاریخ و هویت آذربایجان را نشانه گرفته است و از سوی دیگر نویسنده و سایر عوامل کتاب اعتقاد دارند این کتاب می تواند روی جهزیه دختران آذربایجانی قرار بگیرد.

بر همین اساس پایگاه خبری آناج با پیشنهاد نخبگان، بین منتقدین و نویسندگان کتاب مناظره ای ترتیب داد که حاضرین در این مناظره، پرفسور علی پولاد (مهندس و علاقمند به ریاضیات)، دکتر جمالپور (دکترای مدیریت و کارشناس ارشد مسائل سیاسی و تاریخی)، دکتر پرغو (استاد تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز)، آقای مهدوی (نویسنده) می‌باشند.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح کامل این مناظره و یا به عبارتی جلسه نقد این کتاب می باشد؛ با توجه به اینکه جلسه مذکور نزدیک به سه ساعت به طول انجامید لذا متن مناظره در دو بخش منتشر خواهد شد.

گفتنی است به اظهار مولف، این کتاب ماحصل گروهی از نویسندگان است که به گردآوری تاریخ تبریز و پیرامون آن در پنج جلد پرداخته و سعی در ارائه ی کشکول و دایره المعارفی در این خصوص داشتند.

قصد مچ‌گیری و تخریب کتاب را نداریم

جمالپور: بعد از اولین چاپ این کتاب برخی مطالب بین اهل نظر مطرح شد، که به انجام اصلاحاتی در چاپ دوم انجامید که این اصلاحات را ما حمل بر حسن نیت مولف می دانیم،‌ چون اگر حسن نیت نداشتند انتقاد و پیشنهاد دیگران برایشان تاثیر گذار نبود، ‌ولی چون اراده اصلاح داشتند بسیار برای ما ارزشمند و مبارک است و  باید از این اراده مبارک، استفاده مبارک شود.

در این جلسه، نقد به معنی علمی، یعنی جدا کردن سره از ناسره می باشد و به معنی مچ گیری و تحقیر کتاب نیست انگیزه ما از تشکیل این جلسه این است که اگر انتقادهایی که ما از کتاب مذکور بیان می کنیم، مورد قبول افتد، حتما در چاپ بعدی لحاظ کنید.

از مناطق مختلف تبریز فیلم‌برداری کرده‌ایم تا تاریخ و فرهنگ شهر را به تصویر بکشیم

علی پولاد: من در محله‌ی لیل اباد تبریز به دنیا آمد ام اما پس از اتمام خدمت سربازی به ترکیه رفته و مشغول فعالیت های تجاری شدم هرچند که در این مدت به تبریز هم رفت و آمد داشتم.

در سن ۵۳ سالگی به حوزه‌ی کتاب ورود کردم و علاقه من به کتاب از آشنائی ام با فردی بنام دکتر جعفر غیاثی در ترکیه اتفاق افتاد؛ این فرد از سن ۴ سالگی از ایران به باکو رفته و ۳۵ سال پیش تخصص دکترای معماری خود را از تبریز اخذ کرده بود؛ در سفری که به ترکیه داشت، ماشینی در اختیار او قرار دادم و او تمام مکان های دیدنی ترکیه را از نزدیک مورد بررسی قرار داد و در این چند ماه آثار معماری تبریز در دوران عثمانی را به تصویر کشید؛ من از نتایج کار او فهمیدیم که هنرهای معماری تبریز، هنوز در خود این دیار شناخته شده نیست و این اولین انگیزه ای بود که مرا به تألیف این کتاب سوق داد.

بنابراین از سن ۵۴ سالگی، کارهای تجاری و صنعتی را تعطیل کرده و تصمیم گرفتم به مردم خدمت کنم. تا اینکه ۶ سال قبل بر آن شدیم با تشکیل گروهی از نویسندگان کتابی را متشکل از متن و تصویر در زمینه معرفی تبریز به تالیف درآوریم.

علاوه بر این در همین راستا از مناطق تاریخی شهر فیلم برداری انجام شده است و بنده تصمیم دارم که پس از اخذ مجوز فیلم را اکران و مردم را از وجود آثار تاریخی و فرهنگی و اجتماعی آگاه کنیم. لذا تحقیق خود را با این هدف آغاز کردیم که اطلاعات موجود در رابطه با گذشته تبریز را گردآوری کنیم.

پولاد: می‌خواستم کتابم عامه پسند شود

 علم موسیقی یکی دیگر از موضوعاتی بود که مرا به سمت تالیف این کتاب سوق داد؛ با این توضیح که علم موسیقی در مناطقی رشد و انتشار می یابد که افراد آن مناطق مغز و تفکر ریاضی داشته باشند. در حالی که من عالمان زیادی را از این دست سراغ داشتم که وجود آنان برای من مایه‌ی خوشحالی بود. مثلا افرادی مثل ابوالقادر مراغه ای و افرادی بزرگی که کارهای مهمی انجام داده اند که من دوست داشتم اسم آنان نیز در کتاب، در میان اسامی افرادی که در تبریز خدمات منفی یا مثبت انجام دادند،‌ بیان شود.

کتاب فوق در سال ۱۳۹۳ چاپ شد، اما نظرات و اعتراضاتی را در پی داشت و من هر نظری را که می شنیدم سعی می کردم اشکال موجود در کتاب را به نوعی رفع کنم. لذا همین اعتراض ها باعث شد ما بفهیم که همه دوست دارند این کتاب تکمیل و عامه پسند شود، تا اینکه این موارد در چاپ دوم لحاظ شد.

پولاد: علاقه‌ای به احمد کسروی نداشتم اما وجدانم اجازه نداد نامش را ذکر نکنم

 من خاک و هم شهری خود را بیشتر از افراد دیگر دوست دارم و یک فرد تبریزی را بر یک فرد لرستانی ترجیح می دهم. اما به جد می گویم که من در طول عمر خود هیچ گاه، هیچ علاقه ای به احمد کسوری نداشته ام ولی وجدانم اجازه نداد که نام او را در کتاب ذکر نکنم. چون حتی اگر شخصی باب میل من هم نباشد باید مطلب مربوط به تاریخ شهر را در کتاب خود می گنجاندم. یا مثلا در مورد قسمت مطالب پهلوی، بنده از دوران پهلوی مطالب تاریخی تبریز را مورد بررسی قرار داده ‌و به چشم یک شهروند تبریزی به مسائل نگاه کردم.

من خیلی آرزو داشتم که آقایانی مثل پرغو، جمال پور و سایرین انتقادات و پیشنهادات و خواسته های خود را از طریق ایمیلی که در ابتدای کتاب خود نوشته بودم به من انتقال دهند، چون همانطور که مطرح شد، بنده در چاپ دوم بخاطر انتقادات و پیشنهادهای مردم، ۱۷۰ صفحه از کتاب را تغییر دادم.

من هرگز آقای جمالپور و آقای پرغو را که به عنوان منتقد اینجا حضور دارند، به عنوان منتقد نمی بینم بلکه نگرش من نسبت به این جلسه و افراد آن این است که برای اعتلا و هرچه بهتر شدن “شناسنامه تبریز و پیرامون” گردآمده اند. بر همین اساس پیشنهاد می کنم هر موردی را که باعث می شود کتاب مورد نظر بهتر شود برای من بنویسید، در مورد آن به گفت‌وگو بنشینیم و به اقناع برسیم؛ در صورت انجام چنین کاری، کتاب مورد نظر بدون ایراد و اشکال خواهد بود.

دکتر پرغو: فرصتی پیش آمده تا ما نیز دغدغه و فکر خود را در مورد فرهنگ ایرانی بیان کنیم. هرچند جلسه ی حاضر به منظور نقد و بررسی است و گرنه ما قصد نقد فرد ایرانی را نداریم، بلکه به یک فرد ایرانی با چشم عزت و احترام می نگریم و این عزت و احترام برگرفته از فرهنگ و تمدن ما می باشد و امروز موضوع اصلی جلسه ما و آنچه باعث جمع شدن ما در این مکان شده است  همین فرهنگ و تمدن است و حتی چیزی که به ما افتخار و جایگاه و ارزش داده نیز فرهنگ و تمدن ماست. بنابراین هر سخنی که می گوییم می خواهیم این مطلب را بیان کنیم که این فرهنگ و تمدن جایگاه بسیار بالاتری از آنچه که ما بحث می کنیم دارد.

پرواضح است که باید اثرات این فرهنگ و تمدن در قلم ها، قدم ها، نگرش،کارها و عملکردهای ما خود را نشان دهد. با بیان این مقدمه بنده چند سوال را برای پیشبرد بهتر بحث از شما می پرسم؛

اول اینکه آقای پولاد، تخصص شما در چه زمینه ای می باشد، آیا فرد تاریخی هستید؟

ما در مباحث تاریخی، تاریخ ایران را مقطع بندی کرده اند و هر مقطعی متخصص خاص خود را دارد، من نیز متخصص تاریخ صفویه هستم،. در گروه تاریخ دانشگاه تبریز، گروه هایی مثل تاریخ باستان، تاریخ صدر اسلام، تاریخ سلجوقی، تاریخ تیموری، تاریخ مغول، تاریخ صفویه، تاریخ افشارزند، تاریخ قاجار، تاریخ پهلوی و تاریخ انقلاب اسلامی وجود دارد و که هر دوره متخصصانی در آن زمینه دارد، هدفم از بیان این مطلب این است که بپرسم، تخصص شما در کدام یک از دوره های فوق می باشد؟

پولاد: بنده مهندس هستم، مغز ریاضی و مهندسی دارم و از بچگی و ۲۰ سال قبل به بحث کتاب علاقمند بودم و در ترکیه کتابی بنام “سخنان بزرگان” نوشته و اولین نشر آن را به زندانیان ترکیه هدیه دادم. تا کنون ۱۷ جلد کتاب نوشته ام و  هیچ وقت نخواستم آنها را به پول بفروشم و بلکه همه آن ها را هدیه دادم. چون این فعالیت را زکات علم خود می دانم.

مطالب  کتاب پیوستگی علمی ندارند

پرغو: موضوع بعدی این است که مطالب  کتاب پیوستگی علمی ندارند و مطالب نشان می دهد که  کتاب توسط تعدادی از افراد نوشته شده است و منحصر به یک فرد خاصی نیست. همچنین مشخص است که این افراد، افراد تاریخی نیستند. چون اگر افرادی تاریخی بودند اشتباهات فاحشی وجود نداشت. (که من اشتباهات مذکور را در ۱۲ صفحه نوشته ام و در اختیار شما قرار خواهم داد.)

در اشتباهات تاریخی بنده بی گناه هستم

پولاد:  من از بردن نام افراد را معذورم اما اینطور بگویم که در این مورد دو نفر را انتخاب کردیم که  از لحاظ تاریخی از من باسوادتر بودند و کتاب را پس از اتمام نگارش به آن اساتید سپردیم تا قسمت های تاریخی را مطالعه واشکالات را بیان کنند،‌ در این مورد اگر مشکلاتی باشد بنده بی گناه هستم.

مطالب نویسنده نظرات تازه به دوران رسیده‌هاست

پرغو: مطلب اصلی دیگر اینکه، سندهای دست اول تاریخ خلاف آن مطالبی است که در این کتاب بیان شده است و من سطر به سطر این موارد را بررسی کرده ام. در واقع بر اساس اسناد و مدارک دست اول تاریخی، متنی که شما نوشته اید صحیح نمی باشد و نویسنده ای که این مطالب را نوشته است احتمالا از نظرات مأخذشناسی استفاده کرده که این نظرات، نظراتی تازه به دوران رسیده و دگر اندیشانه می‌باشد.

چرا در کتاب سخنی از ارزش های فرهنگ و تمدن شیعی آذربایجان به چشم نمی خورد؟

همانطور که گفتم فرهنگ و تمدن آذری یک افتخار است و ستاره درخشان ایران اسلامی ارزش های تشیع می باشد که در این کتاب به ارزش های حماسی تشیع پرداخت نشده است، به قول بزرگان و مورخان مثل باستانی پادیزی که تاریخ شناس بزرگی برای ایران است، آذربایجان باید تا جهان در کار است به این موضوع افتخار کند که پایتخت تشیع به شمار می رود. اما متاسفانه فرهنگ، تمدن و اندیشه سیاسی که در این کتاب آمده، به طور صحیح بیان نشده است.

پولاد: قطعا در جاهایی پرداخت شده است اما منظور شما این است که به صورت بارز بیان نشده است؟

در کتاب به ارزش‌های نظام پرداخت نشده است

پرغو: بله؛ در این زمینه می توانستند بسیار نقش آفرینی خوبی داشته باشند. البته هدف ما نیز تشکیل اکیپی در این زمینه در دانشگاه تبریز است و از این بابت از خداوند تعالی برای خود و مجموعه این کار توفیق روز افروزن مسئلت می کنیم.

امروزه هجمه های زیادی از طرف استکبار جهانی برای منفی و کم رنگ جلوه دادن تشیع وجود دارد و آنان تمامی اموال، سیاست، فرهنگ و قدرت خود را به کار می گیرند تا از این طریق تشیع ناصحیح و کم رنگ را به دنیا نشان دهند؛ در این میان ما نیز می خواهیم بر خلاف این موارد، تشیع صحیح را اثبات کنیم که ابزارهای که بدین منظور حرکت های  بازدارنده زیادی در اختیار ما قرار دارد ولی متاسفانه “شناسنامه تبریز و پیرامون” هیچ به این موارد پرداخت نکرده است.

اگر می گوییم و افتخار می کنیم که ایرانی و شیعه هستیم باید هر آنچه در چنته داریم به میدان بیاورم و مشخصه ها و پتانسیل های فرهنگ و تمدن شیعی خود را نشان بدهیم. ما می توانیم با ابزار و ظرفیت هایی که دراختیار داریم از نفوذهای دشمن جلوگیری کنیم و نیز به دشمن بفهمانیم که با قدرت در برابر شما می ایستیم. این موارد جزء افتخارات ماست که  در این کتاب از افتخارات ارزشی نظام مقدس ایران مطلبی عنوان نشده است.

موضوع تشیع را نه در شناسنامه‌ی تبریز و پیرامون، بلکه در کتاب “یا علی” بسط داده‌ام

پولاد: بنده ۱۳یا ۱۴ سال قبل کتابی به نام “یاعلی” نوشتم که در ترکیه چاپ شده است و بعدها همان کتاب را در باکو نیز چاپ کرده ام، اکنون همان کتاب در ایران ترجمه می شود. ترجمه این کتاب را بنده به یک روحانی که زبان استانبول نیز می دانست سپردم و یک سال و نیم روی آن وقت صرف شد. بعد از ترجمه کتاب من متوجه شدم که ایشان افکار مرا در این کتاب به خوبی منعکس نکردند به همین خاطر آن را به دکتر رسول تقوی دادم تا کارهای مربوط به کتاب را انجام دهد. با ایشان نیز  بحث های زیادی صورت می گیرد، چون در مورد موضوع آن کتاب بنده مطالب و حقایقی می دانم که نمی توانم از این حقایق چشم پوشی کنم.

این موضوع تشیع را بنده در کتاب حضرت علی ( علیه السلام) بسط داده و به آن اشاره زیادی کرده ام، ولی در “شناسنامه تبریز و پیرامون” این موضوع ناقص می باشد و یک صفحه یا یک و نیم صفحه را به این مورد اختصاص داده ام. در واقع ما نمی توانستم به هر موضوعی بیشتر از این مقدار بپردازیم.

پرغو: منظور از تشیع از نظر ما فقط علی ( علیه السلام) نیست. اصلی ترین هدف ما این است که خود تشیع، اندیشه سیاسی که در حقیقت نگهدارنده استوانه های تشیع و آفت های استکباری که پیش روی آن قرار دارد صحیح معرفی کنیم.

امام خمینی(ره) بارها از کسروی با عنوان شیخ احمد کسروی مرتد نام برده اند

ما اینجا افردی را می بینم که نگرش و دیدگاهی برخلاف نگرش تشیع و شیعه دارند. شما از افرادی مثل آقای کسروی نام بردید، خوب این یک موضوع طبیعی است، آقای کسروی شخصیتی دارد که هر کس از ایشان بحث کند زحمت های خود را  به باد داده است. چرا؟ چون معیار و مبنای ما نظرات و فتوای مجتهدین می باشد، حضرت امام(ره) در صحیفه نور وقتی از جناب کسروی سخن به میان می آورد، از او با عنوان شیخ احمد کسروی مرتد یاد می کند؛ بنابراین هر کس که می خواهد در این زمینه ها ورود کند قطعا باید بداند با یک سری اصول فقهی روبرو است که اولا باید دارای علم فقهی باشد که بتواند اظهار نظر کند. اولین سوال بنده نیز به این موضوع ارتباط دارد که ما در بحث مهارت های تخصصی تاکید زیادی داریم و دانشگاه ها بر همین اساس به وجود آمده اند و من که تخصص تاریخ دارم نباید در مورد فیزیک اظهار نظر کنم. علم فیزیک برای خود متخصصانی دارد که بر اساس دانش خود در مورد آن اظهار نظر می کند.

پولاد: بنده معلومات دینی خاصی ندارم، هرچند در کودکی قران را از حفظ بودم، اما نمی توانم هر آن چه را که از حفظ هستم، بیان کنم. اعتقاد بنده این است که تشیع با حضرت علی ( علیه السلام) شروع می شود.

پرغو: نه خیر، تشیع از زمان پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) شروع شده است و پیامبر بارها در فرمایشات خود  برای اصحاب، از تشیع و شیعه به عنوان مبنای ارزشی اسلام نام بردند.

پولاد: من این موضوع را نمی دانستم.

چرا جای شخصیت هایی چون آیت الله قاضی در کتاب شما خالی است؟

پرغو: با کمال تاسف و جسارت نیز عرض می کنم که در بعضی نقاط کتاب، مخصوصا در جلد اول، برخی از مطالب حتی دارای جهت گیری نیز می باشد. از مجموعه فرهنگی اشخاص بزرگی چون حضرت آیت الله العظمی شهیدی یا بزرگان دیگر مثل آیت الله قاضی که به عنوان امام خمینی آذربایجان مطرح است و  افرادی که واقعا در فرهنگ و سیاست و اقتدار بین المللی مملکت ما نقش آفرین بودند، مطلبی نوشته نشده است! اما ما از دست نویسنده ای که این موارد را احیا می کنند ببوسیم و آن ها را گرامی بداریم و بیان کنیم که این افراد احیاگر ارزش های ما هستند.

مسلما اگر ما از امام خمینی(ره) به نیکی یاد می کنیم، به این خاطر است که ایشان احیاگر اسلامی می باشند که پیامبر اعظم(ص) بنیان گذار آن بودند؛ معمار و مهندسی این دین پیامبر و ائمه معصومین علیها سلام هستند و  هم اکنون نیز مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار نظام جمهوری اسلامی ، نفوذی وافر در جهان دارد. علت اینها چیست؟ آیا قدرت مالی بالایی دارد؟ نه این چنین نیست، ‌بلکه بخاطر اعتقادات و ارزش هایی است که خدا در وجود ایشان قرار داده و او را محبوب القلوب ملت های عالم کرده است.

علاوه بر این، کتاب علامه مطهری وقتی در آمریکا به زبان های مختلف مورد بهره برداری گرفت برای چه بود؟ برای این بود که در آن کتاب حقایق فرهنگی و فطری بشری به صورت مناسب و طبق نیاز  انسان بیان شده است. در مورد کتاب شما نیز  باید بگویم می توانستید فی النفسه به خاطر فرهنگ تمدن و  خواسته ملت مطالبی را بنویسید که ننوشته اید. در واقع اگر (طبق اظهار خودتان) بسیاری از افراد بعد از چاپ اول کتاب به شما مراجعه کرده و اشکالات و انتقادات خود را در  مطرح کردند، نشان می دهد که این فرهنگ و تمدن صاحبانی دارد که خواسته های زیادی در مورد آن دارند و این جای ارزش دارد که مردم هنوز نسبت به فرهنگ و تمدن و خواسته و ارزش های خود وام دار و طالب است.

پولاد: البته وقتی از تبریز سخن می گوییم، به نظر من با ۵۰ جلد کتاب نیز نمیتوانیم حق آن را ادا کنیم، هدف من نیز تالیف  کتاب مرجع نبود و در مقدمه و موخره کتاب نیز قید کرده ام که این ، کتاب خبر رسانی است و آرزوی من این است که از مطالب این کتاب صد یا دویست عدد تز دکترا نشأت بگیرد. یعنی نام هایی را که ما در  کتاب به کار بردیم عنوان کرده و در مورد زندگانی آنان بررسی و مطالعه کنند. برای مثال در این کتاب از فردی بنام آقای نجارزاده یا میرزا عبدالرحیم طالبو سخن به میان آمده است که خدماتی را انجام داده اند اما اکنون جوانان ما و حتی بیشتر افراد مسن نیز آقایان نجارزاده یا میرزا عبدالرحیم طالبوف را نمی شناسند. من در ذهنم این موضوع را داشتم و هدفم از ذکر نام برخی از افراد این است که شاید برخی از انسان راغب شوند تا در مورد ایشان تحقیق و بررسی کنند. برای تایید این هدف و ایده خود،‌ اگر از مرحوم میرزا عبدالرحیم طالبوف اسم می برم،‌ حتی از کتاب های چاپ شده ایشان در ایران نیز عکس هایی در کتاب قرار داده ام، تا به خواننده خود این را نیز بگوییم که اگر به شخصیت میرزا عبدالرحیم طالبوف علاقمند شده ای، این کتاب ها نیز اثرات او می باشد و اگر می خواهی تحقیق کنی از کتاب های خود او شروع کن.

 کتاب مذکور حتی اگر اصلاحات زیادی هم نیاز داشته باشد و آن اصلاحات انجام شود، باز در ذهن من ناقص العمر است چون یک مرجع علمی نیست بلکه وجهه خبررسانی دارد، خبر از وجود یک عامل تاریخی می دهد تا جوان امروز و جوان آینده در مورد آن به پژوهش بپردازد.

این مطلب را نیز در مورد پیوستگی علمی کتاب عرض کنم که ما می توانستیم کتاب را ۸۰۰ صفحه ای و یا دو جلد چاپ کنیم (که خود نیز در ابتدا سر مین موضوع با خود کلنجار می رفتم)، ‌ولی به این موضوع فکر کردم که شاید برخی از افراد فقط موفق به خواندن یک جلد از کتاب شوند؛ به همین دلیل صفحات آن را کاهش دادیم. لذا شاید بسیاری از مطالبی که شما گفتید در نوشته های ما بود ولی زمانی که می خواستم صفحات کتاب را کاهش دهیم، مجبور به حذف آن ها شدیم.

عنوان برخی از اشخاص سهوا از کتاب حذف شده است؛ قصدی در کار نبود

بنابراین در این موارد سهوی اتفاق افتاده و عمدی در کار نبوده است چون من دارای چنان تفکری نیستم که بخواهم چنین کاری انجام بدهم، ولی در حالت کلی قصدی برای انجام این کار نبود که ما مطالب مربوط به فلان شخص را انتخاب کنیم و دیگری را حذف کنیم. احتمالا در حین  گزینش مطالب از قضا فردی آمده و در مورد شخص خاصی تعریف ها و تمجید هایی کرده و به این خاطر سخن آن شخص در کتاب قید شده است. این چنین اتفاقاتی نیز بسیار پیش آمده بود.

به جریان ارامنه در آذربایجان غلط پرداخت شده است

پرغو: چند بحث استراتژیک مهم در خصوص این کتاب وجود دارد و هر کس به این موضوع ورود کرده است یا دشمن فرهنگ تمدن آذری است یا نادان به علم تاریخ است. از جمله این مباحث بحث ارامنه است که جزء مسائل استراتژیک در آذربایجان محسوب می شود و تغییر جریانات ارامنه در آذربایجان یکی از مباحث در “شناسنامه تبریز و پیرامون” است که به  لحاظ تاریخی غلط پرداخت شده است.

موضوع مهم دیگر اهمیت فرهنگ شهادت طلبی در خطه‌ی ماست و به شهدای جنگ ایران و روس در این کتاب هیچ پرداخت نکرده اید. در بحث جنگ های ترکمنستان و گلستان نیز اشتباهات فاحشی وجود دارد.

پرداخت شفاف به امور فرق ضرورت دارد

متاسفانه در خصوص نقش آفرینی امیرکبیر در مبارزه با فرقه گرایی هم مطالب خیلی ناچیزی به چشم می خورد در حالی که اساس و مبنای تفکر مبارزه با فرقه گرایی علی بن ابی طالب است تا جایی که وقتی عده ای به الوهیت آن حضرت قائل شدند، ایشان بلافاصله ارتداد آنها را اعلام کرد. متاسفانه این کتاب به این موضوع دوپهلو پرداخته است در حالی که ضرورت پرداخت شفاف به امور فرق، بخصوص در آذربایجان، استراتژیک و حساس بوده و اقدامات امیرکبیر نیز خیلی بیش از اینها درخور توجه است.

همچنین در مورد ولیعهد نشین بودن تبریز در دوره های متعدد تاریخ نیز چندان مطلبی ذکر نشده است.

مورد دیگر اینکه کتاب حاضر در خصوص روابط بین الملل آذربایجان، بخصوص با گرجستان، اشتباهات فاحشی دارد که اگر بدان پرداخت کنیم مشخص می شود که چقدر مهم بوده و از کدام تفکر نشأت می گیرد.

پولاد: البته به مبارزه امیر کبیر با بابیت اشاره شده و نامه ی او نیز در این خصوص در کتاب درج شده است. همچنین به نظر من تبریز از ازل نه تنها جایگاه ولیعهد نشینی بلکه به عنوان پایتخت است. به نظر من با اعمال این موارد غالب اشکالات رفع شده و کتاب به حد کاملا مطلوب برسد.

مهدوی: البته به دلیل حجم بالای مطالب و به دلیل ضرورت خلاصه نویسی در برخی جاها ابهام به وجود آمده است.

پرغو: اما به نظر من تاریخ شوخی بردار نیست؛ زمانی که مطلبی ابهام داشته باشد، شائبه هایی را نیز به دنبال خواهد داشت که نباید چنین باشد؛ زیرا در تاریخ، مبنا، روش و مهارت ها همه به طور کامل مشخص هستند و باید موضوعات به صورت شفاف بیان شوند.

من تمام نقدها و مطالب مورد نیاز را به صورت مکتوب به شما ارائه می کنم و در آخر به عنوان یک ایرانی به شما توصیه می کنم از تاریخ غنی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کتابتان غافل نباشید. مجموعه ی دستاوردهای صد اسلام تا کنون در دفاع مقدس خلاصه شده است و هرچقدر بتوانیم وصیت نامه های شهدا را به عنوان نمونه قید کنیم،  خیلی بهتر است. برای مثال عمق اصول اعتقادی تشیع در وصیت نامه ی سردار بزگ شهید مهدی باکری خلاصه شده است که فرمود “خدایا مرا پاکیزه بپذیر”. لذا شایسته تر است تا می توانیم این تفکر و روش را به عنوان تاریخ گرانبهای آذربایجان، به مردم ارائه کنیم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.